فرانسوی: Jean-Paul Charles Aymard Sartre)(۲۱ ژوئن۱۹۰۵ - ۱۵ آوریل۱۹۸۰) فیلسوف، اگزیستانسیالیست، رماننویس، نمایشنامهنویس و منتقدفرانسوی بود.
ژان-پل سارْتْرْ (به
زندگی
فعالیتهای ادبی بطور کلی دو دوره در زندگی حرفهای سارتر وجود داشت. اولین دورهٔ زندگی حرفهای او دورهٔ پس از نوشتن اثر معروفاش، هستی و نیستی، بودو نوشتن رمان تهوع. سارتر به آزادی بنیادی انسان اعتقاد داشت و باور داشت که «انسان محکوم به آزادی است. » در دومین دورهٔ حرفهٔ زندگیاش، سارتر بهعنوان روشنفکری فعال از نظر سیاسی شناخته میشد. سارتر از طرفداران کمونیسم بود، هرچند که هرگز بهطور رسمی به عضویت درنیامد. وی بیشتر عمر خویش را صرف مطابقت دادن ایدههای اگزیستانسیالیستیاش کرد. سارتر معتقد بود که انسان باید خود سرنوشتاش را تعیین کند. وی همچنین، مطابق با اصول کمونیسم، باور داشت که نیروهای اقتصادی-اجتماعی جامعه که از کنترل انسان خارج هستند، نقشی حیاتی در تعیین مسیر زندگی اشخاص دارند. در سال ۱۹۶۴ جایزه ادبیات نوبل به سارتر تعلق گرفت، ولی او از پذیرفتن این جایزه سر باز زد. مرگ سارتر از سال ۱۹۷۳ به بعد تقریباً تمامی قدرت بینایی خود را از دست داده بود و دیگر قادر به نوشتن نبود، با این همه او سعی میکرد با انجام مصاحبهها، دیدارها و حضور در مراسم کماکان چهرهای فعال و اجتماعی از خود نشان دهد. برای نمونه ملاقات او با «آندریاس بادر» زندانی سیاسی و عضو «فراکسیون ارتش سرخ» (RAF) در زندان اشتوتگارت (آلمان) توجه همگان را برانگیخت. ۱۹۷۹ در یک کنفرانس مطبوعاتی جنجالی به حمایت از آوارگان جنگ ویتنام (Boat people) پرداخت. در جایی دیگر از مبارزه مردم ایران علیه شاه و آزادی زندانیان سیاسی و همچنین مبارزه مردم شیلی علیه دیکتاتوری پینوشه طرفداری نمود. در سال ۱۹۸۰ روزنامه «نوول ابزرواتور» اقدام به انتشار گفتگوی سارتر با «» - فیلسوف و نویسنده - نمود که شگفتی همگان از جمله دوبوار را بهمراه داشت. سارتر در این مصاحبه به بحث در مورد نکاتی همچون «روابط میان فردی و شرایط اجتماعی» پرداخت. این گفتگو تا حدی نشانگر تطابق نظریات سارتر و لویس بود. ژان-پل سارتر در روز ۱۵ آوریل ۱۹۸۰ در سن ۷۵ سالگی در بیمارستان بروسه پاریس در پی ادم ریوی از دنیا رفت. او حتی تا پایان عمر یک چهره سرشناس جهانی باقیماند؛ خبر درگذشت او به سرعت در سراسر جهان پخش شد و حدود ۵۰هزار نفر در پاریس در مراسم خاکسپاریش شرکت کردند، در حالی که بیش از ده سال از افول سارتر در فرانسه گذشته بود. این مراسم پرجمعیت ترین تشییع جنازه یک فیلسوف در قرن بیستم بود؛ از این نظر میتوان او را به ولتر - فیلسوف بزرگ عصر روشنگری فرانسه - تشبیه نمود. خاکستر او در گورستانی در حوالی محل زندگی دوران پیری اش در محلهای از پاریس به خاک سپرده شد، جایی که ۶ سال بعد همسفر زندگی اش سیمون دوبووار به همراهش آرمید. ۳ سال پس از مرگ سارتر، سیمون دوبووار کتابی با نام در مورد مرگ وی منتشر کرد. یک هفته بعد از مرگ سارتر روی جلد هفته نامه که سارتر به آن علاقه داشت و واپسین گفتگوهایش هم در آن منتشر شده بود، بر زمینهٔ سرمهای تیره تصویر درشتی از چهرهٔ سال خوردهٔ سارتر چاپ شد، و زیر آن با حروف سفید واپسین عبارت کتاب واژهها آمد: ((تمامی یک انسان، از تمامی انسانها ساخته شده و برابر کل آنها ارزش دارد، و ارزش هر یک از آن با او برابر است.))
سارتر روز ۲۱ ژوئن ۱۹۰۵ به دنیا آمد. پدرش ژان باپتیست سارتر (۱۸۴۷-۱۹۰۶) افسر نیروی دریایی فرانسه بود و مادرش آنه ماری (۱۸۸۲-۱۹۶۹) دخترعموی دکتر آلبرت شوایتزر معروف، برندهٔ جایزه صلح نوبل است. پانزده ماهه بود که پدرش به علت تب زرد از دنیا رفت. پس از آن مادرش به نزد والدینش بازگشت.
پدربزرگش چارلز شوایتزر یکی از عموهای آلبرت شوایتزر در مدرسه به آموزش زبان آلمانی اشتغال داشت. ژان در خانه زیر نظر او و چند معلم خصوصی دیگر تربیت شد و در خردسالی خواندن و نوشتن (فرانسه و آلمانی) را فراگرفت. در کودکی چشم راستش دچار آب مروارید شد، به تدریج انحراف به خارج پیدا کرد و قدرت بیناییش را از دست داد.
تا ده سالگی بیشتر خانه نشین بود ارتباط بسیار کمی با مردم داشت. همانگونه که خود در کتاب "کلمات" دوران کودکیش را بیان میکند، کودکی تیزهوش اما گوشه گیر بود و سالهای کودکی را بیش از هرجا میان انبوه کتابها به خواندن آثار مهم ادبی و تاریخی گذراندهاست. پس از آن به مدرسه لیس هنری هشتم رفت. دوازده سال بود که مادرش دوباره ازدواج کرد و با همسر جدیدش که یکی از دوستان قدیمی پدر ژان بود به شهر «لا روشل» نقل مکان نمود. این اقدام موجب نفرت سارتر از مادرش شد. تا ۱۵ سالگی برای تحصیل به مدرسه یی در لا روشل رفت اما تحمل شرایط مدرسه و رفتارهای خشونت آمیز دانش آموزان دیگر برای او بسیار دشوار بود.
ژان در سال ۱۹۲۰ به یک مدرسه شبانه روزی در پاریس فرستاده شد. در آنجا با یکی از همکلاسیهایش به نام «ٔپل نیزان» آشنا شد که این آشنایی به یک رفاقت درازمدت انجامید. نیزان در معرفی ادبیات معاصر به سارتر نقش بسزایی داشت.
در سال ۱۹۲۲ موفق به گرفتن دیپلم شد، پس از آن تصمیم گرفت به همراه «نیزان» در «دانشسرای عالی پاریس» در رشتهٔ آموزگاری ادامه تحصیل دهد. ۱۹۲۴ در امتحان ورودی از ۳۵ نفر قبول شده نهایی، رتبه هفتم را به دست میآورد. به همراه نیزان دست به انتشار مجلهای در دانشسرا میزند.
چهار سال بعد در امتحانات نهایی رشته فلسفه مردود میشود. دلیل رد شدن نیز عقیده سارتر در مورد فلسفه بود. او عقیده داشت «فلسفه فهمیدنی است، نه حفظ کردنی». سال بعد (۱۹۲۹) در امتحانات نهایی جایگاه نخست نصیب سارتر میشود و «سیمون دوبووار» و «ژان هیپولیت» و «پل نیزان» مقامهای بعدی را کسب میکنند.
سیمون دوبووار، فیلسوف، نویسنده و فمینیست فرانسوی همراه و همدم مادامالعمر او بود. آشنایی این دو به سال ۱۹۲۹ و زمان آمادگی دوبووار برای امتحانات فلسفه در سوربن بازمی گردد. سیمون دوبووار دختر ناز پروردهای که تحت سلطه قرار دادهای مذهب کاتولیک بود بعد از آشنایی با سارتر شدیداً و عمیقاً به او دلبسته میشود و تا آخر عمر با او همراه میماند هر چند که این رابطه در سالهای پایانی عمر سارتر تا حدودی ضعیف میشود.
پس از اتمام تحصیلات در دبیرستانهای "لوهاور" و "لیون" به تدریس فلسفه پرداخت. پس از مدتی تصمیم گرفت که برای کامل شدن تحقیقاتش در زمینه فلسفه راهی آلمان شود. با استفاده از یک بورس تحصیلی به آلمان رفت و در برلین به ادامهٔ تحصیل پرداخت. در اینجا بود که آشنایی عمیقتری با آثار فیلسوفان بزرگی همچون مارتین هایدگر (فلسفه اصالت وجود یا اگزیستانسیالیسم) و ادموند هسرل (فلسفه پدیدار شناسی) پیدا کرد. اما پس از چندی تاب تحمل حکومت نازی را نیاورد، به پاریس برگشت و کار تدریس فلسفه را دنبال نمود.
سارتر از کودکی در پی کسب شهرت بود. به همین دلیل به نویسندگی روی آورد. با این همه مدتهای مدیدی نوشتههایش یکی پس از دیگری از سوی ناشران بازگشت داده میشدند و او بدینخاطر نتوانست به آرزوی دیرینهاش جامه عمل بپوشاند. اما در ۱۹۳۸ و با نگارش نخستین رمان فلسفیاش با نام «تهوع» به شهرتی فراگیر دست یافت. در این رمان تکان دهنده دلهره وجود و بیهودگی ذاتی هستی، با جسارتی بی سابقه ترسیم شدهاست. پس از آن، نگارش مجموعهای از داستانها با نام «دیوار» (۱۹۳۹) را آغاز کرد که به دلیل شروع جنگ دوم جهانی ناتمام ماند.

.: Weblog Themes By Pichak :.